مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

خاطره زايمان من

روز 11خردادغروب با مامانم ومهدي رفتيم بيمارستان واسه كاراي بستري و حدودساعت 11برگشتيم خونه و تند تند شام خوردم آخه قرار بود از ساعت 12شب به بعد چيزي نخورم كارام رو انجام دادم و يه دوش گرفتم و اخرين عكساي دوران بارداري رو گرفتيم وو كم كم اماده شدم اون شب اصلا خوابم نبرد همش به فردا فكر ميكردم كه قراره چي بشه كه فردا دختر نازم مياد تو بغلم همش دعا ميكردم كه همه چي خوب تموم بشه مامانم هم اون شب خوابش نبرد ساعت 5و خورده اي بود بلند شديم واسه نمازو مامان و مهدي صبحانه خوردن ومنم اماده شدم ساعت 6از خونه اومديم بيرون و رفتيم سراغ مادر شوهروبه سمت بيمارستان حركت كرديم وقتي رسيديم فقط به مامانم اجازه دادن بياد تو بخش و با مهدي خداحافظي كردم رفتم تو....
26 خرداد 1393

رفتن مامان عزيزوباباجون وتنها شدن ما...

سلام نفسم عشقم عروسك من امروز 13روزاز زميني شدنت مي گذره و اين مدت اينقدر زود گذشت كه اصلا متوجه نشدم عشقم با اومدنت ديگه وقت اضافه برام نمونده كل وقتم به تو اختصاص داره امروزصبح مامان عزيز و بابا جون رفتن خونه خودشون ملاير و ما تنها شديم  مامان جون تو  اين مدت خيلي كمكمون كرد و از تو نگهداري مي كرد اينقدر دوستت دارن كه همش نگران بودن كه دلشون براي تو تنگ ميشه خيلي زحمت كشيدن دستشون درد نكنه زندگيم تو 6روزگي وقتي مامان عزيز مي خواست جاتو عوض كنه ديديم كه نافت افتاده  واز دستش راحت شديم غروبشم آش پختيم و عمو  اينا بابابزرگ و مامان بزرگ مهمونمون بودن شما هم دختر ارومي بودي و اصلا گريه نكردي ديروز...
24 خرداد 1393

آزمایش تیروئید

سلام مهناي نازم عروسكم  امروز 5روز از زميني شدنت مي گذره و با اومدنت زندگي من و بابايي رو به كلي تغيير دادي امروز با مامان جونات برديمت ازمايش تيروئيد همش مي ترسيدم نكنه گريه كني و نتونيم ارومت كنيم سوار ماشين كه شديم فوري خوابت بردوبا وجود سر و صداي زياد اصلا بيدار نشدي موقع تست هم ماماني بردت تو اتاق من همش منتظر بودم گريه كني ولي بر خلاف  همه بچه ها اصلا بيدارم نشدي قربون دختر ارومم برم من بابايي خيلي دوستت داره و وقتي از سر كار ميادتمام وقتش با تو مي گذره منم كه همش سرم با تو گرمه همش در حال شير خوردني و وقتي خوابي منم به كارم ميرسم دو شب پيشم كلي بي قراري كردي تا 5 صبح بيدار بودي من و بابايي و مامانيمم نتونستيم ارومت كنيم كه ...
18 خرداد 1393

مهنا جونم اومد

                    عروسكم       فرشته نازم        زندگيم        نفسم                         روز12خرداد ساعت 9:25دقيقه صبح دوشنبه                                   &...
15 خرداد 1393

شب قبل از زايمان

سلام زندگي مامان الان ساعت يك و نيم شبه و تقريبا همه خوابيدن بابايي هم همين الان خوابش برد ولي من و تو بيداريم عروسك مامان  امشب اخرين شبيه كه تو دلم هستي و حدود7يا 8ساعت ديگه مياي تو بغلم اصلا باورم نميشه كه بالاخره شب اخر رسيدقربونت برم همين الان داري تكون ميخوري و يه طرف شكمم رو قلمبه كردي شايد توام فهميدي كه به زودي قراره از خونه تنگ و تاريكت به دنياي ما بياي حسم اصلا قابل نوشتن نيست اينكه فردا صورت ماهت رو مي بينم و بعد از 9ماه انتظار بغلت ميكنم از اول بارداري به اين روز فكر ميكردم باورم نميشه كه فقط چند ساعت ديگه مونده امروز همه بهم پيام دادن و جوياي حالمون شدن يه جورايي مه منتظرن ...
12 خرداد 1393

یک هفته دیگه ...

سلام دخترنازم امروز ميخوام برات از روزاي گذشته بگم من و بابايي 4فروردين 88باهم عقدكرديم و بعد از يك سال و نيم يعني 29شهريور89زندگي مشتركمون رو شروع كرديم خدا رو شكرروزاي زندگيمون به خوبي و خوشي سپري ميشد و من وبابايي هر روز بيشتر از قبل با هم احساس خوشبختي ميكرديم ولي خوب جاي يه ني ني ناز و خوشگل تو زندگيمون خالي بود ولي دوست نداشتيم عجله كنيم دلمون ميخواست بابرنامه ريزي پيش بريم وقتي حس كرديم از پس اين زندگي بر بيايم ني ني مونو به اين دنيا دعوت كنيم تا وقتي اومد هيچ كمبودي نداشته باشه چه از نظر مادي چه معنوي     خلاصه بعد از 3سال زندگي مشترك احساس كرديم كه ديگه جاي يه بچه كه صداي خنده هاش و بازي كردنش تو خ...
5 خرداد 1393

سيسموني

سلام ختر نازم خوبي؟اين چند روزه ماماني خيلي خسته شد اخه مامان جون اينا اومدن و بالاخره وسايلت رو آوردن ديروز جمعه يه جشن كوچولو گرفتيم خيلي خوب بود بعد از شامم رفتيم پارك همه برات كادو گرفتن ذستشون درد نكنه برات عكس چند تا از وسايلت رو مي زارم اميدوارم كه دوسشون داشته باشي    كمد وويترين و عروسكاي دخملم                   ست کالسکه کریر کیف  وروروک دخملی   ست غذاخوری دخملی   جهیزیه دخملمم که کامله    بهداشتی دخملی   رختخواب وپتو بقیه چیزا   &...
4 خرداد 1393
1